طنز،جوک،عـکس،معما...
سه شنبه 13 / 10 / 1390برچسب:,
نويسنده : jojo

 

سه شنبه 13 / 10 / 1390برچسب:,
نويسنده : jojo

 گلي، خنديد در باغي سحرگاه که کس را نيست چون من عمر کوتاه

ندادند ايمني از دستبردم شکفتم روز و وقت شب فسردم

نديدندم بجز برگ و گيا، روي نکردندم بجز صبح و صبا، بوي

در آغوش چمن، يکدم نشستم زمان دلربائي، ديده بستم

ز چهرم برد گرما، رونق و تاب نکرده جلوه، رنگم شد چو مهتاب

نه صحبت داشتم با آشنائي نه بلبل در وثاقم زد صلائي

اگر داراي سود و ماي بودم عروس عشق را پيرايه بودم

اگر بر چهره‌ام تابي فزودند بدين تردستي از دستم ربودند

ز من، فردا دگر نام و نشان نيست حساب رنگ و بوئي، در ميان نيست

کسي کو تکيه بر عهد جهان کرد درين سوداگري، چون من زيان کرد

فروزان شبنمي، کرد اين سخن گوش بخنديد و ببوسيدش بناگوش

بگفت، اي بي‌خبر، ما رهگذاريم بر اين ديوار، نقشي مي‌نگاريم      

من آگه بودم از پايان اين کار ترا آگاه کردن بود دشوار

ندانستي که در مهد گلستان سحر خنديد گل، شب گشت پژمان

تو ماندي يک شبي شاداب و خرم نميماند بجز يک لحظه شبنم

چه خوش بود ار صفاي ژاله ميماند جمال ياسمين و لاله ميماند

جهان، يغما گر بس آب و رنگ است مرا هم چون تو وقت، ايدوست، تنگ است

من از افتادن خود، خنده کردم رخ گلبرگ را تابنده کردم

چو اشک، از چشم گردون افتادم به رخسار خوش گل، بوسه دادم

به گل، زين بيشتر زيور چه بخشد بشبنم، کار ازين بهتر چه بخشد

اگر چه عمر کوتاهم، دمي بود خوشم کاين قطره، روزي شبنمي بود

چو بر برگ گلي، يکدم نشستم ز گيتي خوشدلم، هر جا که هستم

اگر چه سوي من، کسرا نظر نيست کسي را، خوبي از من بيشتر نيست

نرنجيدم ز سير چرخ گردان درونم پاک بود و روي، رخشان

چو گفتندم بيارام، آرميدم چو فرمودند پنهان شو، پريدم

درخشيدم چو نور اندر سياهي برفتم با نسيم صبحگاهي

نه خنديدم به بازيهاي تقدير نه دانستم چه بود اين رمز و تفسير

اگر چه يک نفس بوديم و مرديم چه باک، آن يک نفس را غم نخورديم

بما دادند کالاي وجودي که برداريم ازين سرمايه سودي

سه شنبه 15 / 7 / 1390برچسب:,
نويسنده : jojo

 نيمه شب پريشب گشتم دچار کابوس

 ديدم به خواب حافط توی صف اتوبوس

 گفتم : سلام حافظ ، گفتا : عليک جانم

 گفتم : کجا روی ؟ گفت : والله خود ندانم

 گفتم : بگير فالي گفتا : نمانده حالي

 گفتم : چگونه ای ؟ گفت : در بند بي خيالي

 گفتم : که تازه تازه شعر و غزل چه داری ؟

 گفتا : که مي سرايم شعر سپيد باری



ادامه مطلب ...
سه شنبه 15 / 7 / 1390برچسب:,
نويسنده : jojo

 به جای ((اولا د)) بگویید:تسلی دل و آزار جان

 به جای ((پراید))بگویید :ژیان تحت ویندوز

 به جای((توالت)) بگویید:زور خانه انفرادی

 به جای((خواب)) بگویید:عیش بی نوایان

 به جای ((دکمه)) بگویید:بستنی

 به جای((دماغ)) بگویید:نفس کش

 به جای((دیسکت)) بگویید:عشق تو جیبی

 به جای((سزارین)) بگویید:فنی زاده

 به جای((سیم خاردار)) بگویید:دیوار تابستانی

سه شنبه 15 / 7 / 1390برچسب:,
نويسنده : jojo

 آقا دانشگاه ها تموم شده/اما من به چند تا از دوستای دانشگاهیم قول دادم حسابی حالشون رو بگیرم و رشته هاشون رو ببرم زیر سوال!حالا ببینید:

 1-رشته تغذیه: رشته ای که اشتباهاً جزو رشته های دانشگاهی اومده.آینده شغلی بسیار تیره و تیریکی دارند.در بهترین حالت و در صورتی که شهرداری به فارغ التحصیلان این رشته مجوز بدهد میتوانند اقدام به باز کردن ساندویچ فروشی کنند!ضمناً دانشجویان فوق لیسانس هم میتونند Fast Food بزنند.از بزرگترین دستاورد های علمی این رشته در سالهای اخیر کشف فرمول سس هزار جزیره بوده است!از جمله دروس این رشته:هات داگ-1 هات داگ2 - سوسیس کاربردی- انسان و کالباس و.... میباشد!از بزرگان این علم هم میتوان به اکبر کثیف (ساندویچ فروشی اکبر کثافت) اشاره کرد.



ادامه مطلب ...
سه شنبه 15 / 7 / 1390برچسب:,
نويسنده : jojo

 يک بنده خدايی ، کناراقيانوس قدم می زد،وزير لب دعايی راهمزمزمه ميكرد . نگاهى به آسمان

 آبى و درياى لاجوردين و ساحل طلايى انداخت و گفت: خدايا ! ميشه تنها آرزوى مرا بر آورده كنى؟

 ناگاه، ابرى سياه، آ سمان را پوشاند و رعد و برقى در گرفت  و در هياهوى رعد و برق، صدايى از عرش اعلى بگوش رسيد  كه ميگفت: چه آرزويى دارى اى بنده ى محبوب من؟



ادامه مطلب ...
سه شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:,
نويسنده : jojo

 هر دو تا شون فکر می کنند زرنگ ترین آدمای دنیا هستند اما یه مگس رو هم نمی تونن سر کار بزارن!

 هر دو تا شون در سن 18 سالگی با سیبیل در انظار عمومی حاضر می شن!!!

 هر دو تاشون از 18 سالگی به بعد ابروهاشون نازک میشه و دیگه سیبیل در نمیارن!

 هر دو تاشون فکر می کنن جامعه درکشون نمی کنه

 به دو تاشون اگر رو بدی سوارت میشند

 هر دوشون می تونن 200.000 تومان رو در 2 ساعت خرج کنند

 هردوتاشون با والدینشون دعوا و درگیری دارند

 مهمترین ویژگی هر دوتاشون تغیر شخصیتشونه

 دو تا شون در ظاهر دشمن خونی جنس مخالف هستند اما در باطن دلشون واسه برای جنس مخالف غش و ضعف میره



ادامه مطلب ...
سه شنبه 26 / 6 / 1390برچسب:,
نويسنده : jojo

 يك دختر در حمام

 ساعت ? بعد از ظهر

 1ـ لباساشو رو درمياره? رنگ روشن ها رو تو يك سبد و تيره ها رو تو يكي ديگه ميگذاره

 2ـ در حموم رو از تو قفل ميكنه? جلوي آيينه مي ايسته? شكمش رو كه تمام مدت داده بود تو? ميده بيرون و شروع ميكنه به غر غر و ايراد گرفتن از نقطه نقطه بدنش

 3ـ در كمد رو باز ميكنه انواع شامپو و صابون معطر مخصوص پوست صورت?مو? بدن? كف پا و ... رو بيرون مياره و مي چينه رو لبه وان

 4ـ موهاش رو با شامپوي نارگيلي تقويت كننده? پرپشت كننده? براق كننده و...ميشوره و هفده دقيقه ماساژ ميده

 5ـ يكبار ديگه با همون شامپو موهاشو ميشوره

 6ـ نرم كننده معطر پرتقالي رو به موهاش ميماله تا ?? ميشماره

 7ـ سي و پنج دقيقه زير دوش مي مونه.خوب آخه بايد خيالش راحت بشه كه تمام مواد شيميايي از موهاش پاك شده. وگرنه بعد از حموم موها وز ميكنه

 8ـ خمير ريش داداشي رو كش ميره و شيش كيلو خالي ميكنه رو ساق پا و دست و پشت لب. بعد يه تيغ بر ميداره و يا علي. آي



ادامه مطلب ...
سه شنبه 25 / 6 / 1390برچسب:,
نويسنده : jojo

 1-خانم های فمینیست

 

 این دست از خانم ها تصور می کنند که تمام ناخوشی های زندگی از مردها نشئت می گیرد و تنها کاری که که یک مرد می تواند انجام دهد این است که آلت تناسلی خود را قطع کرده و یک جفت تخمدان به خود پیوند بزند. آنها تصور می کنند که وجود خانم ها، فرشته وار است و می توانندتمام دنیا را عوض کنند، البته فقط در صورتیکه معضل 'مردسالاری' از جلوی پای آنها برداشته شود. رفتار این مدل خانم ها با آقایون اصلا مناسب و قابل قبول نمی باشد. شما می توانید آنها را به راحتی از شعار معروفشان تشخیص بدهید، چرا که همیشه زیر لب زمزمه می کنند : 'تمام مردها با آلت خود فکر می کنند.' بهتر است در هر شرایطی از آنها دوری کنید.

2-خانم های پولکی

 خیلی ساده و راحت: او تنها به خاطر پول با شما رابطه برقرار می کند. او خیلی زود با شما صمیمی می شود. آنها از آقایون انتظار دارند که تمام هزینه های زندگی آنها را برآورده سازند، تنها به این دلیل که آنها از نظر زیست شناختی مونث هستند. آنها تصور می کنند که یک مرد باید هزینه نوشیدنی، شام، مسافرت، گل، جواهر و .. را بپردازند بدون اینکه هیچ گونه وظیفه جبران و یا تلافی بر گردنشان بیفتد. او هیچ چیز نیست جز یک انسان مادی. فکر می کنند که زنانگی شان از طلا درست شده است و میلیون ها دلار می ارزد. او یک طماع دغل باز است. او فقط به فکر بر آورده کردن نیازهای خودش است و برای دیگران هیچ اهمیتی قائل نیست. و بهتر است که حواس خود را جمع کنید، چراکه عده بسیاری از دخترهای جوان جزء این گروه قرار دارند.



ادامه مطلب ...
سه شنبه 25 / 6 / 1390برچسب:,
نويسنده : jojo

 آخر يه روز تيک ميگيري لباسهاي شيک ميگيري 

بابات را ميکني کچل تا بيني رو کني عمل

 با همراهت زنگ ميزني عينک رنگ رنگ ميزني

 اين دل و اون ميزني هي به موهات ژل ميزني

 جنس لباسات تريکو موزيک فقط از انريکو

جوراب هاي فسقلکي روسريهاي الکي

 با اشوه هاي شُتري ميشيني پشت موتوري

 تو خيالت خيلي تکي فکر ميکني با نمکي

 خوشي با اين تيپ خفن حالا قشنگي مثلا ؟

سه شنبه 25 / 6 / 1390برچسب:,
نويسنده : jojo

 -داداش اینترنتی تا هر وقت خواستن ازش اکانت مجانی بگیرت!و بدون وجدان درد اد لیستشو نو پر از این داداشیهای رنگ و وارنگ کنن!

 

 2-داداش خر زور تا در موقع لزوم حال بعضیا رو بگیره

 3-داداش خوش تیپ و پولدار تا به دوستاش بگه این بی-اف منه

 4-داداش خر خون تا در موقع امتحان براش تقلب بنویسه

 5-داداش ماشین دار تا اونو اینور و اونور برسونه

 6-داداشی که چشم دیدنشو نداره(همون داداش واقعی خودش)!

سه شنبه 24 / 6 / 1390برچسب:,
نويسنده : jojo

 یک پسر اگه تا آخر عمرشم ازدواج نکنه هیچکی نمی تونه بهش چیزی بگه چون حتی تو سن 50 سالگی هم میتونه بهترین کیس ها رو داشته باشه ولی امان از روزی که یه دختر بشه 30 سالشو شوهر نکرده باشه!...

 - یک پسر اگه همزمان 5 تا زن هم داشته باشه هیچکی نمی تونه بهش چیزی بگه ولی امان از روزی که یه زن شوهر دار .......

 - یک پسر اگه طلاق بگیره بهش هیچی نمی گن و بد هم نگاش نمیکنن ولی به دختره میگن مطلقه و ... اوه اوه بد نگاه کردن که حداقل قضیه ست...!



ادامه مطلب ...
سه شنبه 24 / 6 / 1390برچسب:,
نويسنده : jojo

 ده تا از بهترين بهانه‌های دوست پسرها برای خلاص شدن از دست دوست دخترها و معنی واقعی اونها!

 1- تو برای من مثل خواهر می‌مونی! (يعنی:خيلی زشتی!)

 2- فاصله سني‌مون کمی زياده. (يعنی:خيلی زشتی!)

 3- من به تو علاقه به «اونصورت» ندارم. (يعنی:خيلی زشتی!) 

 4- من الان توی موقعيت بدی از زندگيم هستم. (يعنی:خيلی زشتی!)

 

 5- دوست دختر دارم. (يعنی:خيلی زشتی!)

 6- من با خانمهای همکارم بيرون نمی‌رم. (يعنی:خيلی زشتی!)

 7- تقصير تو نيست، تقصير منه! (يعنی:خيلی زشتی!)

 8- من الان توجهم به کارمه! (يعنی:خيلی زشتی!)

 9- من تصميم گرفتم مجرد بمونم. (يعنی:خيلی زشتی!)

 10- بهتره فقط با هم دوست معمولی باشيم (يعنی: بطور وحشتناکی زشتی!!!!)

سه شنبه 23 / 6 / 1390برچسب:,
نويسنده : jojo

 پدری با پسری گفت به قهر

                      که تو آدم نشوی جان پدر

حیف از آن عمر که ای بی سروپا

                       در پی تربیتت کردم سر

دل فرزند از این حرف شکست

                       بی خبر از پدرش کرد سفر

 

رنج بسیار کشید و پس از آن

                    زنده گشت به کامش چو شکر

عاقبت شوکت والایی یافت

                   حاکم شهر شد و صاحب زر

چند روزی بگذشت و پس از آن

                    امر فرمود به احضار پدر

پدرش آمد از راه دراز

                     نزد حاکم شد و بشناخت پسر

پسر از غایت خودخواهی و کبر

                     نظر افگند به سراپای پدر

گفت گفتی که تو آدم نشوی

                    تو کنون حشمت و جاهم بنگر

پیر خندید و سرش داد تکان

                      گفت این نکته برون شد از در

«من نگفتم که تو حاکم نشوی

                     گفتم آدم نشوی جان پدر»

سه شنبه 22 / 6 / 1390برچسب:,
نويسنده : jojo

 -به کارمندان خود رحم نکنید. کاری کنید که نامتان را در کتاب های تاریخ بنویسند. آنقدر سنگدلی به خرج دهید تا هیتلر، آتیلا و چنگیز در مقابل شما، آدم های مهربان و رئوفی به حساب آیند. مدیر باید کلاهش پشم داشته باشد. سعی کنید همیشه از کلاه های پشمی استفاده کنید  و مواظب باشید حتماً پشم کلاهتان، طبیعی باشد.

 

-اسکوروچ باشید. شخصیت اسکوروچ پیر را حتماً در داستان کریسمس به خاطر دارید. اسکروچ می تواند بهترین الگو برای یک مدیر نمونه باشد. در دادن حقوق و مزایا و وام و مساعده تا می توانید خست به خرج دهید. هر چقدر وابستگی مالی کارمندان به شما بیشتر باشد، حرف شنوتر می شوند.




ادامه مطلب ...
سه شنبه 21 / 6 / 1390برچسب:,
نويسنده : jojo

 یه روز به یه مرد یه اسب می دن که برای اولین بار اسب سواری کنه اون هم بدون زین خلاصه مرد سوار اسب میشه و اسب همینطور که یورتمه می ره مرد به طرف عقب سر می خوره تا اینکه پس از مدتی به انتهای اسب (دم اسب) می رسه.

 ناگهان داد می زنه: این اسب تموم شد یکی دیکه بیارین!!!

**************************************

 

 یکی رفت انگلیس. صبح پاشد با زنش رفت بیرون توی خیابون.

 یه مرده از کنارشون رد شد و گفت: «گود مورنینگ سر». اون جواب داد: «سر مورنینگ گود»!

 زنش پرسید اوا آقا جعفر چی شد؟

 گفت هیچی! این یارو انگلیسیه گفت: «سلام علیکم» و منم بهش گفتم: «علیکم سلام»

 *************************************



ادامه مطلب ...
سه شنبه 21 / 6 / 1390برچسب:,
نويسنده : jojo

 فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت.

هوشنگ فوراً به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید.

وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند.

هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. خبر خوب این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست. 



ادامه مطلب ...
سه شنبه 21 / 6 / 1390برچسب:,
نويسنده : jojo

 روزی مردی پسر کوچکش را به بازار فرستاد تا کله‌ی پخته‌ی گوسفند بخرد و به خانه بیاورد. کودک کله را خرید اما بوی خوش آن برای کودک گرسنه قابل تحمل نبود، پس به گوشه‌ای رفت و گوشت و مغز و چشم و زبان آن را خورد و بعد استخوان‌های آن را در نان پیچید و با خود به خانه آورد. وقتی پدر نان را گشود و با استخوان‌های سر گوسفند رو به رو شد به پسر گفت: 



ادامه مطلب ...
سه شنبه 21 / 6 / 1390برچسب:,
نويسنده : jojo

 یک يارو داشته از سر كار برميگشته خونه، يهو ميبينه يك جمع عظيمي دارن تشييع جنازه ميكنند، منتها يه جور عجيب غريبي . اول صف يك سري ملت دارن دو تا تابوت رو ميبرن، بعد يك مَرد با سگش راه ميره، بعد ازاون هم يك صف 500 متري از ملت دارن دنبالشون ميكن.يارو ميره پيش جناب سگ دار ، ميگه :   تسليت عرض ميكنم قربان ، خيلي شرمندم . ميشه بگيد جريان چيه ؟                                                                                                                                                                             



ادامه مطلب ...
سه شنبه 20 / 6 / 1390برچسب:,
نويسنده : jojo

 من و نامزدم قرار ازدواجمون رو گذاشته بودیم.والدینم خیلی کمکم کردند، دوستانم خیلی تشویقم کردند و نامزدم هم دختر فوق العاده ای بود.

 فقط یه چیز من رو یه کم نگران می کرد و اون هم خواهر نامزدم بود…!

 اون دختر باحال، زیبا و جذابی بود که گاهی اوقات بی پروا با من شوخی های ناجوری می کرد و باعث می شد که من احساس راحتی نداشته باشم.



ادامه مطلب ...
درباره وبلاگ


سـلام دوستــای عزیـزم.خوبید؟؟! ****************************** از این که من و وبـلاگم را قابل دونستید و ســر زدیـــد خیــلی خیــلی ممنــــونــم ****************************** امیــد وارم از وبــلاگم خوشتــون بیــاد و براتـــون مفید واقع بشه ****************************** امیدوارم هر کجا که هستید خوش و خرم و ســر حــال باشد باشید و واسـه همتـون آرزوی موفقیت دارم ****************************** راستی واسه ی تبادل لینک آمادم در قسمت تبادل لینک وب خود را وارد کنید ****************************** Nimbuzz: !*dadmas*! , *chips* Yahoo: remo1373@yahoo.com راستی VPN هم داریم هرکی خواست پیام بده
پيوندها
نويسندگان
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 211
بازدید کل : 76571
تعداد مطالب : 112
تعداد نظرات : 46
تعداد آنلاین : 1

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز